روی دیوار روی سایه ایـــــ که به جا مانده از تو چشــــم می کشم و دهانی که بخندد به این همه تنهایی و انتـــظار . این خانه بعد از تو فقـــــط دیوار استـــــ و تکه ذغالی که خطــــ می کشد نیامدنتـــــــــ را و چقد رویایی ام من که هنوز نبودنت را بعد از ۴سال قبول نمیکنم خوشبختیت ارزویم است گرچه دلم تنها سرکند تا اخر بگذار من بمانم و یه مجهول چرایی نیامدنت؟؟؟؟
اشتراک گذاری در تلگرام
درباره این سایت